پشت پرده دورهمی از زبان مهراب قاسمخانی
برچسب ها: پشت پرده دورهمی از زبان مهراب قاسمخانی,افشاگری مهراب قاسمخانی درباره دورهمی,صحبت های مهراب قاسمخانی درباره دورهمی,ناگفته های مهراب قاسمخانی از برنامه دورهمی ,مهراب قاسمخانی درباره برنامه دورهمی چه گفت؟,افشاگری درباره برنامه دورهمی ,پشت پرده برنامه دورهمی,مهراب قاسمخانی برنامه دورهمی, مهراب قاسمخانی,برنامه دورهمی
قاسمخانی در این باره در اینستاگرام نوشت: «از اونجایى که هنوز خیلى از دوستان در رابطه با مجموعه دورهمى از من سوال میپرسن لازم دونستم یه توضیح مختصرى در این مورد بدم. اوایل زمستون قبل از طرف تهیهکنندگان این مجموعه براى کارگردانى و سرپرستى نویسندگان دعوت به کار شدم و از اونجا که اولین تجربه کارگردانى من بود تصمیم گرفتم که این فرصت رو از دست ندم.
با توجه به این که این طرح پیش از ورود من و بر اساس یک شوى هندى در شبکه نسیم به تصویب رسیده بود و امکان تغییرات ساختارى در فرم وجود نداشت، به همراه گروه نویسندگان بخشهاى نمایشى و استند آپها رو طراحى و با تغییر کامل محتوا شروع به نوشتن کردیم. همزمان با پروسه نوشتن، مراحل انتخاب بازیگران رو هم شروع کردیم که خوشبختانه اکثر بچه ها دعوتم رو به همکارى قبول کردن و تولید رو شروع کردیم.
با توجه به این که من مدتها در تلویزیون اجازه فعالیت نداشتم در شروع پروسه تولید دورهمى از طرف مدیران وعده داده شد که مشکلات برطرف شده و هیچ مانعى براى فعالیت مجدد من وجود نداره، با این حال پیشنهاد داده شد که براى محکم کارى تا روزى که کار پخش بشه مصاحبه اى انجام ندم که من هم اطمینان کردم و طبق پیشنهاد دوستان بدون سر و صدا کار رو شروع کردیم... تا این که یک هفته قبل از پخش گفتن اجازه داده نشده که اسمت به عنوان نویسنده و کارگردان توى تیتراژ برنامه باشه ولى قول دادن که بعد از ده تا دوازده قسمت مشکل حل میشه. و من باز هم اطمینان کردم و همونطور که میدونید برنامه بدون اسم سرپرست نویسندگان و کارگردان به روى آنتن رفت و ماجرا به همین شکل ادامه پیدا کرد تا یک شب بعد از ضبط قسمت دوازدهم یا سیزدهم دستور اومد که از این به بعد به لوکیشن دورهمى هم ممنوع الورود هستم... و به همین سادگى کارى رو که چندین ماه براش زحمت کشیده بودم از دستم در آوردن. کارى که عوامل اصلیش به اعتبار و دعوت من واردش شدن، تماشاگرانش در ابتدا از طریق اینستاگرام من جذب شدن و طراحى و کارگردانیش به عهده من بود... قشنگیش هم این بود که صبر کردن تا کار مخاطبش رو پیدا کنه و خیالشون راحت بشه که میتونه درآمد زا باشه، بعد یادشون افتاد که ممنوع الکارى من قابل حل نیست... حالا این که اسم این کار سرقته یا دور زدنه یا کودتاست یا ظلمه نمیدونم، ولى میدونم یه کار ارزش این همه بى اخلاقى رو نداشت.»